فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pro Rata

ˈproʊˈrætə ˈproʊˈrætə prəʊˈrætə

معنی و نمونه‌جمله

سرشکن، به‌نسبت، به‌تناسب، متناسب، برپار، سازوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Dividends will be divided pro rata among shareholders.

سود به نسبت تعداد سهام هر سهام‌دار تقسیم خواهد شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pro rata

  1. adverb in proportion
    Synonyms:
    proportionately respectively correlatively prorated prorate according to the calculated share ad valorem

ارجاع به لغت pro rata

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pro rata» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pro rata

لغات نزدیک pro rata

پیشنهاد بهبود معانی